مناظره
|
|
مناظره مرد و زن
ادامه مطلب |
جمعه 8 دی 1391برچسب:, |
|
|
|
خصوصیات
|
|
هرکدوم از دخترا دوست داره ازخودش دفاع کنه بخونه نظر بده
ادامه مطلب |
جمعه 8 دی 1391برچسب:, |
|
|
|
انگلیسی وآمریکایی ویه نفر
|
|
ادامه مطلب
ادامه مطلب |
شنبه 10 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
داستان طنز کوتاه
|
|
یک زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.ناگهانیک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی ....
ادامه مطلب |
شنبه 10 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
پیغام گیر تلفن مادربزرگ پدربزرگ ها
|
|
برای دیدن ادامه به ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب |
شنبه 10 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
نامه ی مادر غضنفر
|
|
آخر طنز دیگه حتما بخونید پشیمون نمی شید
ادامه مطلب |
شنبه 10 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
بیماران روانی در تیمارستان
|
|
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند.
یک روز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.
هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.
وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب |
شنبه 10 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
شعرطنز شب یلدا
|
|
شب یلدا کـــه رفتم ســــوی خـانه گرفتـــــــم پرتقـــــــــــــال و هندوانه
خیـــــار و سیب و شیرینی و آجیل دوتـــــا جعبه انــــــــــــــار دانه دانه
گـــــــز و خربوزه و پشمک که دارم ز هــــــــر یک خاطراتی جــــــاودانه
شب یلدا بــــــــوَد یا شـــــــام یغما و یــــــــــــــا هنگــــــــام اجرای ترانه
به گوشم می رسد از دور و نزدیک نوای دلکـــــــــش چنگ و چغــــــانه
پس از صرف طعام و چــــای و میوه تقاضــــــــا کردم از عمّـــــــه سمانه
که از عهــــــد کهـــــــــن با ما بگوید هم از رسم و رســــــــــوم آن زمانه
چه خوش میگفت و ما خوش میشنیدیم پس از ایشان مرا گـــــــل کرد چانه
نمی دانم چـــــــرا یک دفعـــــه نامِ “جنیفر لوپز” آمــــــــــــــــد در میانه
عیالم گفت:خواهــــــــــان منی تو و یا خواهــــــــان آن مست چمانه؟
به او با شور و شوق و خنده گفتم عزیزم با اجــــــــازه، هــــــــــر دُوانه!!
نمی دانی چه بلوایی به پـــــا شد از آن گفتــــــــــــــــار پاک و صادقانه
به خود گفتم که”بانی” این تو بودی که دست همســـــــرت دادی بهانه
خلاصه آنچنــــــــــــــان آشوب گردید کـــــــــه از ترسم برون رفتم ز خانه
ز پشت در زدم فریـــــــــــاد و گفتم: “مدونا” هم کنارش، هر سه وانه!!
و آن شب در به روی مــن نشد باز شدم چـــــــــون مرغ دور از آشیانه
شب جمعــــــــــــه برای او نوشتم ندامت نامـــــــــــــه، امّـــا محرمانه
نمی دانم پس از آن نامــــــه دیگر عیالم کینه بــــــــــــا من داره یا نِه
ولی بگذار- بــــــــــــــا صد بار تکرار بگویم آخرین حرفــــــــــــــم همانه!!
ادامه مطلب |
شنبه 10 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
پیام های طنز حتما ببینید
|
|
سلام امروز یه مطلب جالب می خوام بزارم براتون
ازدواج تنها جبهه ایست که می توان شبها با دشمن در یک سنگر خوابید
اگر از تنهایی لذت نمی بری، زن بگیر تا از تنهایی لذت ببری
ادامه مطلب |
چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
تصادف
|
|
تصادف دریک روز زمستانی
ادامه مطلب |
سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
انقدر خوشم میاد حال دخترا راگرفت
|
|
طنز اجتماعی!
یه استاد داشتیم هر سری می آمد سر کلاس به دخترا تیکه می انداخت. یه بار دخترا تصمیم می گیرن با اولین تیکه ای که انداخت از کلاس برن بیرون. قضیه به گوش استاد می رسه. جلسه بعد یه کم دیر میاد سر کلاس، می گه از انقلاب داشتم می آمدم دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده رفتم جلو پرسیدم، گفتن با کارت دانشجویی شوهر می دن! دخترا پا می شن برن بیرون، استاده می گه کجا می رید؟ وقتش تموم شد، تا ساعت 10 بود!
ادامه مطلب |
سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
طنز شوهر بیمار
|
|
شوهر بیمار
زنه شوهرش رو می بره دکتر...
دکتر به زنه می گه: خانم، نباید هیچ استرسی به شوهرتون وارد بشه.
باید خوب غذا بخوره، هرچی که می خواد براش فراهم بشه و برای 1 سال هیچ بحث و دعوایی سر هیچ موضوعی حتی سر طلا و ماشین و خونه هم نباید با هم داشته باشن.
توی راه برگشت مرده می پرسه: خانم دکتر چی گفت؟
زنه می گه: هیچی، گفت تو هیچ شانسی برای زنده موندن نداری!
ادامه مطلب |
سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
طنز جالب
|
|
پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم
دختر: میخوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فکرشم نکن!
دختر: دوستم داری؟
پسر: البتّه! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت کردی ؟
پسر: نه! برای چی میپرسی ؟
دختر: منو میبوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو میزنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچنین آدمی هستم؟!
دختر: میتونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزیزم!
بعد از ازدواج
کاری نداره! از پایین به بالا بخون
ادامه مطلب |
دو شنبه 5 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
شعرطنز ازدواج
|
|
خوب اینم از شعر طنز عروسی
ادامه مطلب |
دو شنبه 5 دی 1390برچسب:, |
|
|
|
تصاویر طنز
|
|
ادامه مطلب |
جمعه 25 شهريور 1390برچسب:, |
|
|
|
آیامی دانید؟!
|
|
آیامی دانید که...
ادامه مطلب |
پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, |
|
|
|